یکی یدونه مامان و بابا

توپولوی مامانی سلام .اول از همه یک عذر خواهی بهت بدهکارم اخه این روزها از بس بی حالم که نمی تونم خاطراتت رو بنویسم .تا یه ماه دیگه ابجی خوشگلت به دنیا می یاد اما هنوز نتونستم یه اسم واسش انتخاب کنم هیچ اسمسی به نظرم  قشنگ نمی یاد 

به نظر شما دوستان وبلاگی خوبم چه اسمی واسه دختر م بگیرم که با اسم ایلین هم خوانی داشته باشه

حالا نوبت عشق مامانه.  که از شیطونیهات  بگم  البته شما زودتر از من دست به کار شدی تا واسه ابجی کوچولوت اسم انتخاب کنیمیگی اسمشو بذاریم انیا یا اینار  . جدیدا دیگه با عروسکهات بازی نمیکنی صبح حا که از خواب بیدار میشی میگه نی نی را از شمتت بیرون بیار منم بهت میگه هنوز کوچولویه باید بزرگ بشه تا بیرون بیاد اما مگه شما راضی میشین شروع میکنی گریه کردنو   الانم از خونه مادر جون اومدی یه انار دادی دستم منم بهت گفتم از کجا گرفتی شمام با حالت اخم گفتی خدا    چرا داد می زنی منم میگم که سرت داد نمی زنم اما شما خیلی  بداخلاق شدین الانم دست پیش و گرفتی و با مامانی قهر کردی 

شدیدا عاشق مدرسه رفتنی هر روز صبح میگی می خوام برم مردسه .جند روز پیش به عرفان پسر عموت میگی تو برو مهد کودک منم میخوام برم مردسه عاشق این اعتماد به نفستم عزیزم

به توسگا چشمه میگی .......توگسا چشمه

به ملک محمودی میگی.........ملک نبودی

به مجریان می گی............. مجیان

حالا میخوام چند تا از عکسای جدیدت و بذارم خودت با چشمای نازت ببین که چه بلایی هستی    

   اگه بابایی بخواد باهات بازی که شما هم نهایت استفاده را می کنی و حسابی از سر و کولش بالا میری و حسابی اذیتش می کنی           

      رو سرسره رفتی اما جای سر خوردن داری ماشین بازی میکنی و مدام در حال سوار کردن مسافری

     تمام ظرفها را از کابینت در اوردی وقتی هم دعوات می کنیم می گی می خوام مغازه بازی کنم

داریم می ریم جنگل  از بس خوشحالی تا زمان حرکت از ماشین پایین نمی یای

    به جفتتون حسابی داره خوش می گذره

یارغوزه خونه مادر جون و خیلی اذیت می کنی تا سرمون و دور  می بینی دست می کنی تو قفسش تا بگی ریش

امروز  زیاد سرحال نیستی و یه خورده تب داری

       با  اجر هات برج درست کردی و حسابی زست گرفتی

سر شیر خوردن هر روز یه فنی می زنی یه روز می گی خودم باید قند ش و بریزم یه روز دیگه می گی  چرا سرده گرمش می کنم می گی چرا داغه امروزم هوس کردی بالای کا بینت  شیر تو بخوری

ایلین خانم امروز 5 شهریوره جلوی موهات و تازه کوتاه کردیم خیلی جیگر شدی اخه فردا مراسم عقد عمو پیمانت هست  و همچنین امروز اخزین روز یکی یدونه بودنته اخه فردا ابجی جونت به این دنیا وارد میشه اما ا ینو می خوام بدونی که تا ابد ایلین منی و همیشه واسه من یکی یدونه ای