بزرگ شدن دخترام
بزرگ شدن دخترام سلام خوشگلای من .ایلین جون ا الان حتما اونقدر بزرگ شدی ک بتونی خودت نوشته هامو بخونی ازت میخام ک همیشه حواست ب ابجی کوچولوت ایسا گلی باشه . هرگز همدیگر را تنها نذارید و همیشه یارو یاور همدیگه و مایه دلگرمی همدیگه باشیدچ ما باشیم چ نباشیم تما زندگی من و بابایی در وجود شما خلاصه میشه عاشقتونم ی دنیا بوس بوس
حالا عکساتون
/R BHMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMK;FV 
ایسا گلی تقریبا سه ماهشه ب اتفاق بابایی . ابجی جونت اومدیم باغ
ایسا جونم توی این عکس خیلی شبیه ایدین جون هستش
این بوس و واسه عمو جونت ک تهرانه فرستادی
برخلاف این عکس همیشه با هم دعوا میکنین
الهی فدات شه مامانی.اماده شدی ک بری مهد یهو زنبور کنار چشماتو نیش زده اما شما از مهد نمیگذری
چقدر خنده هات دلنشینه
ایلین جون این گهواره را یادته.واسه در امان بودن ایسا گلی از دست شماست ا
تا سر ما را دور میدیدی میرفتی سراغ ایسا و بغلش میکردی
قربون دل مهربونت بشم دلت واسه بابا سلمانت تنگ شده و داری عکسشو ب عموهات ک خونه بابا ایرج جمعن نشون میدی .بابا جونت یکییک ماهه ک رفته تهران الان توی ماه اذر 93 هستیم
ساعت دوی شب تازه خاله بازیتون گل کرده
لباس تولد سه سالگی ایلین جووووووووونم
ایساجون 4 ماهته تازه خندیدن. یاد گرفتی
روز ب روز نسبت ب ایسا حساستر میشی
میخام خیلی مختصر عکساتونا بذارم اما از هیچ کدوم از عکستون دلم نمی یاد بگذرم
لباس زمستونه خرگوش کوچولوم
خیلی نازی روز بروزم مثل ابجیت نازتر میشی
بترتیب بردیا و تکتم و ادرین همکلاسیهای مهد ایلین خانم
ایسا جون و مهیا جون ک نازه ده روزه بدنیا اومده
عمو جون سلیمان ایلین و ایسا
در حال ورزش کردن با تلویزیونی
اینجام اتاق ستایش جونه و ما ب همراه عمو ساسان اومدیم بیش بابایی
کاملا مشخصه ک چقدر دلت واسه بابات تنگ شده
چ دخترای بداخلاقی اونم واسه اینه ک ی کوچولو با هم دعوا کردین
دیگه خسته شدم بقیه رو میذارم واسه فردا شب
جدیدا هر چی گیرت میاد تو دهنت میکنی
با این لباس عروسک میشی
محمد رضا جووون بسر دایی اقا عرفان
