دخترم داری بزرگ میشی
دختر نازم خیلی دوست دارم
خیلی شیطون شدی گاهی اوقات از پس شما بر نمییام اصلا روی زمین نیستی عادت داری روی هر چیزی بایستی به موسیقی هم خیلی علاقه داری البته ابنو از عرفان و طاها یاد گرفتی وقتی با هم هستین یه گروه ارکس بامزه میشین
تابستان 92 تا میبینی داریم ازت عکس میگیریم سریع ژست میگیری
غروب که میشدبا زبون شیرینت میگفتی بریم سسره
اگه کمک دخترم نبود تنهایی از پس شستنش برنمییومدیم
الان اواخر تیر92دومین ماه رمضانی هست که دختر نازم پیشمونه واسه افطار اومدیم دریا شما هم که مدام در حال بازی کردن بودین
اجازه نمیدادی کسی غیرشما روی این توپه بشینه
یا روی وسیله ها بودی یا توشون میرفتی
نوزاد که بودی پستونک نخوردی اما اون روز خیلی اتفاقی چشمت بهش افتاد گرفتی گذاشتی دهنت
ایلین من از چیزی نمیترسه و دل خیلی مهربونی داره
دومین تابستون دخترم گذشت
این همون عروسکیه که مادرجونت واست خریده اولش از این عروسک میترسیدی اما حالا باهاش بازی میکنی
24 مهر واسه اولین بار میخوای بری مشهد اما خیلی مریضی نمیدونم برم یا نه؟
توی راه مشهد
عزیزم وارد مشهد که شدیم حالت بدتر شدخیلی سرفه میکردی 2 بار دکتر بردمت اما حالت بهتر نشد فقط شب اخر تونستم ببرمت حرم که اونم خواب بودی نتونستی حرم امام رضا را ببینی
ایلین نازم در حرم امام رضا
طرز ارایش کردن ایلینم در 2 سالگی
ابان 92 روز عاشورا
مدل نشستن ایلین روی تاب