شیرین کاریهای ایلینم
سومین زمستان دختر نازم هم شروع شد شیطونیهاتم روز به روز بیشتر میشه از همه چیز واسه خودت بازی میسازی حتی ار جارو کردن خونه
همیشه در جاهای غیر معمول میخوای باشی هر جه قدر هم به شما سخت بگیرم فایده نداره با عروسکاتم دیگه بازی نمیکنی جاش با مجسمه و ظرف و ......
هر چیز جدیدی که گیر بیاری بازی میکنی
لای مبل گیر کردی اخه چقدر بلا شدی
گاهی وقتها هم دلت میخواد یه جای جدیدتری بیای بازی کنی لباساتم خود ت انتخاب میکنی
تلویزیون نگاه کردنتم جالبه مثل بابا سلمانت تلویزیون نگاه میکنی
دیگه کارهات واسمون عادی شده
تو کارهای خونه کمکم میکنی عزیزم شما دل خیلی مهربونی دارین ومن واقعا خوشحالم که دختر گلی مثل شما دارم
تولد طاهاست و حسابی به شما خوش گذشت
امسال زمستون خیلی سردی داشتیم و همه جا پر از برف بود منم تو این روزها اصلا حال خوبی نداشتم و بیشتر خونه مادر جون بودیم
اخرش یه زیمیناسکار حرفه ای میشی
با هزچیزی که گیرد بیاد بازی میکنی اما فقط واسه یه بار زود دلت و میزنه
عزیزم شما نسبت به این مبل خیلیه احساس مالکیت میکنید و اجازه نمیدی کسی روش بشینه
به بچه کوچولو خیلی علاقه داری و نسبت به اونها خیلی احساس مسوولیت میکنی اینم مهدیس کوچولو که مدام اسمش رو دهنته
در حال خونه تکونی قبل از عیدم دارم اشپزخونه را تمیز میکنم اما با حضور شما فکر کنم 3 یا 4 روز طول بکشه
ااین پشتی گاهی وقتها تخت شماست گاهی هو سرسرته
تا قند میبینی یاد شیر میافتی فقط به خاطر اینکه قندش و خودت توی شیشه شیر بندازی
شب پنج شنبه قبل از سال تحویله امیدوارم سال خوبی داشته باشی
هنوز سال تحویل نشده بابا سلمانم هنوز نیومده این ژ ستها را خودت گرفتی که ازت عکس بگیرم
دختر گلم شگونمونه حضورت باعث خیرو برکته زندگیمونه
به حیوانات خیلی علاقه داری مخصوصا این مرغ عشق که اسمشم یارغوزه
خانم خوشگله یه امضا بهمون میدین